فریاد من از داغ توست...بیهوده خاموشم مکن...حالا که یادت می کنم...دیگر فراموشم مکن.
وقتی دیگه حوصله ی هیشکی رو نداری،وقتی دیگه نوشتن هم آرومت نمیکنه،وقتی بزرگترین آرزوت مرگ بشه،وقتی یاد گذشته داغونت میکنه،وقتی با هر ترانه ی غمگینی اشکات جاری میشه،وقتی دیگه حرفی واسه ی گفتن نداشته باشی،وقتی... چی کا باید کرد؟؟؟نمی دونم،شاید باید دیگه نبود!نرسیدی مسافر،نرسیدی...همون بهتر که نباشی...
بی وفا یارم شکر که اگر وجود تو نیست تنهایی هست،منو تنهایی در فراقت آتش گرفتیم می سوزیم و می سوزیم،تنهایی شده همدم شب های تاریک و تارم،اگر صدایت به گوشم نمی رسد گیتارم هست که برایم فریاد خاموشی و دوری تو را بنوازد تا سکوت مرگ آور شب را بشکند...
سکوت کردم در مقابل تو ...در مقابل احساساتم،در برابر قلبم و هیچگاه نگفتم دوستت دارم اما تو چرا...
وقتی قسمتم نمبشه عاشقونه با تو باشم روی گونه های خیسم دونه دونه اشک می پاشم وقتی قسمتم نمیشه دست گرمتو بگیرم غیر این چاره نمونده که یه گوشه ای بمیرم دست تقدیر دست قسمت منو از دلم جدا کرد این جدایی بی بهونه همه هستیمو فدا کرد
کاش می شد هیچ کس تنها نبود ...کاش می شد دیدنت رویا نبود... گفته بودی با تو می مونم ولی ...رفتی و گفتی که اینجا جا نبود... سالیان سال تنها مانده ام...
خیل ------------------------ ی سخته تو چشمای کسی که عشق---------------- تو دزدیده زل بزن------ی= اشکال نداره فدات شم من ناراحت نیستم گریه هام بخاطر مشکلات خودمه نه خیان---------------ت تو
دلم برای تو تنگه مهربونم هر نسیمی که می وزه تو رو به یادم می یاره عطر تو یاد تو دوباره برام تداعی می کنه نمیدونم که چقدر دل تنگم...
ترسم اخر زغم عشق تو دیوانه شوم***بیخود از خود شوم و راهی میخانه شوم ***انقدر باده بنوشم که شوم مست وخراب ***نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب
سلام من امروز این وبلاگ رو افتتاح کردم به زودی عکس وشعر هم می گذارم .
تعداد صفحات : 5
خدایا....دست کسی را در دستانم قرار ده ک پاهایش با دیگری پیش نرود.